ملاك عاشقى

ساخت وبلاگ

عاشق هم بودن؛ حتى بعد از اينكه خدا بهشون چند تا بچه داده بود و حال و هواى زندگيشون فرق كرده بود، انگار عشقشون به هم بيشتر شده بود؛ اينقدر كه راضى بودن جونشون رو برا هم بِدن؛ - چيزى كه اين روزا بيشتر تو فيلم و سريالا پيدا ميشه؛ - حتى يه روز با اينكه ميدونست پشتِ در منتظرِ شوهرشن و براش نقشه كشيدن با همه حيا و وقارى كه داشت قبل از همه خودش رو رسوند جلوىِ در؛ «از جون ما چى ميخواين! شما كه هركار ميخواستين كردين، بريد و ما رو تنها بذارين!» اينها رو گفت اما درى رو كه شايد مقدارى باز كرده بود، تو اون دود و دم سوختن هيزمها چنان با لگد كوبيدن كه ... .

داشتم ميگفتم، عاشق هم بودن و برا هم جون ميدادن اما وقتى پرسيدن خانومت چطور خانوميه؛ فقط يه جمله گفت: بهترين ياور در راه اطاعت خدا. آخه خودشون به ما ياد دادن عشق ورزى و انزجار هر دو بايد رنگ خدايى داشته باشه. 

خوب! حالا ببينيم حال و نگاه ما چطوره؟ به نظر ميرسه خيلى از ملاك ها و اهداف عوض شدن. انسانى كه بايد دنبال كمال الهى خودش باشه و به حداكثر كمالى كه تصور ميشه برسه، سرگرم و سردرگمِ نقش و نگارهاى زودگذر دنيا شده!؟

غارت عشق "عشق و ازدواج در قاب نو"...
ما را در سایت غارت عشق "عشق و ازدواج در قاب نو" دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : aezdevaj96c بازدید : 201 تاريخ : سه شنبه 30 آذر 1395 ساعت: 16:51