عاشق خواب ندارد!

ساخت وبلاگ

عبدالواحد رازى گويد كه: سالى با جمعى به سفر دريا رفتيم. چون به ميان دريا رسيديم، باد كشتى ما را به جزيره اى انداخت. در آنجا غلام سياهى را ديدم نشسته، ميمونى را قبله خود ساخته و معبود را ضايع گذاشته. گفتم: اى غلام! ميمون را خدايى نشايد. گفت: پس خدا كيست؟ گفتم: الذى فى السماء ءاياتُه و فى البرِّ مُلكُه و فى البحر سَبيلُه لا يَعزُبُ عن علمِه مثقال ذرَّةٍ. يعنى: «خدا كسى است كه مملكت او آسمان و زمين را فرو گرفته و علم او به همه چيز احاطه كرده. »

گفت: آخر، اين خدا را نامى نيست؟

گفتم: هو الله الذى لا اله الا هو الملك القدوس السلام المؤمن المهيمن العزيز الجبار المتكبر. من اين ميگفتم و غلامك مى گريست.

آنگاه اسلام آورد و با ما داخل كشتى شد و در همه روز مشغول عبادت بود. چون شب درآمد هريك از ما بعد از أداى واجب، روى به خوابگاه خود نهاد. غلام به نظر تعجب بر ما نگاه كرد و گفت: اى قوم! خداى شما مى خوابد؟ گفتم: حاشا! لا تأخذه سنة و لا نوم. گفت: بئس العبد أنتم. يعنى بد بندگانى بوده ايد. آقاى شما بيدار است و شما ميخوابيد!

پس غلام همه شب تضرع و زارى مى كرد و چون صبح دميد حال او بگرديد و جان به جان آفرين سپرد. شب وى را در خواب ديدم در قصرى از ياقوت سرخ، بر تختى از زمرد سبز نشسته و چند هزار فرشته در برابر وى صف زده و روى سياه او سفيد چون ماه چهارده شبه شده.

 

منبع: معراج السعادة؛ نقل از كتاب شريف نور مجرد(1)؛  

غارت عشق "عشق و ازدواج در قاب نو"...
ما را در سایت غارت عشق "عشق و ازدواج در قاب نو" دنبال می کنید

برچسب : عاشق خواب ندارد, نویسنده : aezdevaj96c بازدید : 177 تاريخ : سه شنبه 30 آذر 1395 ساعت: 16:51